- پشت هم اندازی
- حقه بازی حیله گری تزویر، (قمار) ورقها را بحیله بروفق نفع خود قرار دادن، تنظیم الفبایی فیشها
معنی پشت هم اندازی - جستجوی لغت در جدول جو
- پشت هم اندازی
- دسیسه کاری، حقه بازی، حیله گری، مکر، حیله
- پشت هم اندازی ((پُ تِ هَ. اَ))
- حقه بازی، حیله گری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دسیسه کار، حقه باز
دسیسه کار، حقه باز، حیله گر
تقلب کردن شیادی کردن
حیله کردن، فریب دادن، کلک زدن، غدر کردن، فریفتن، گول زدن، دستان آوردن، حقّه زدن، نیرنگ ساختن، تنبل ساختن، نارو زدن، ترفند کردن، اورندیدن، مکر کردن، چپ رفتن، غدر داشتن، خدعه کردن، مکایدت کردن، غدر اندیشیدن، شید آوردن، سالوسی کردن، تبندیدن، گربه شانه کردن، کید آوردن